۱. اولین نکته قانون تسلر در مورد بقای پیچیدگی این است که سادگی ظاهری برنامه، نشان دهنده سادگی استفاده از آن نیست. حذف کنترلها میتواند به این معنا باشد که کاربران برای استفاده از ویژگیهای یکسان باید توالیهای پیچیده را یاد بگیرند. اگرچه سادگی ممکن است در ابتدا جذابیت بیشتری داشته باشد، اما اگر به معنای پیچیدگی بیشتر عملیاتی باشد، کاربران به سرعت ناامید میشوند.
۲. نکته دوم قانون تسلر این است که همیشه لازم نیست همه چیز برای کاربران بسیار ساده باشد. افراد این شهود را دارند که متناسب با هر پیچیدگی عملکردی وجود دارد. هنگامی که یک رابط تا حد انتزاع ساده شده است، دیگر اطلاعات کافی برای تصمیم گیری آگاهانه کاربران در دسترس نیست. در این شرایط کاربران احساس میکنند که کنترل از آنها سلب شده است. اگرچه میدانند که در پشت صحنه فرآیندهایی در حال وقوع است، فقط از ماهیت آنها اطلاع ندارند. گاهی اوقات لازم است حداقل سطح پیچیدگی را حفظ کنیم تا کاربران احساس مشارکت داشته باشند؛ به خصوص برای کاربرانی که مهارتشان فراتر از مهارتهای کاربران مبتدی است و برای انجام مؤثر وظایف خود به کنترلها و پیچیدگیهای بیشتر نیاز دارند.
